چرا وقتیکه استودیو مانیتورها می توانند به این خوبی محدوده کاملی از فرکانس ها را در اختیار مان قرار دهند باز نیاز به ساب ووفر در استودیوها احساس می شود ؟ و چرا کمپانی ها با این جدیت اقدام به تولید ساب ووفرها در مدل ها و اندازه های گوناگون می کنند؟
همانطور که می دانیم ماهیت انتشار فرکانس های محدوده بالا به صورت مستقیم می باشد و هر چه فرکانس صدا بالاتر برود راستای انتشارش مستقیم تر می شود پس ما با این محدوده از فرکانس ها در هنگام کار هیچگونه مشکلی نداریم چرا که به راحتی قابل مهار هستند، ولی مشکل ها جائی به وجود می آیند که فرکانس های پائین وجود دارند چرا که این بخش از فرکانس های صدا می توانند با انتشار خود در همه جهات، تمام فضای اتاق فرمان را پوشش دهند و با برخورد به موانع گوناگون در هر جای استودیو ایجاد بازتاب های متعدد نمایند و بدین وسیله در کار صداگذار اختلال ایجاد کنند.
باید در نظر داشته باشید که فرکانس های محدوده پائینی صدا به محض خارج شدن از بلندگوهای استودیو به دیوارهای مجاور، دیوار روبرو، دیوار پشت بلندگو، سقف و کف زمین برخورد می کنند که با در نظر گرفتن همه این موارد و با وجود حداقل یک ست استریو در اتاق فرمان ما شاهد 12 بازتاب از طرف موانع یاد شده هستیم، که در نتیجه این بازتاب ها باعث سردرگمی و عدم تشخیص صدای اصلی می شوند، پس اگر در چنین شرایطی از ساب ووفر استفاده شود بسیاری از مشکلات آکوستیکی نیز به سادگی حل می شود، چرا که در ابتدا می توانیم فرکانس های پائینی را فقط از یک منبع صوتی دریافت کنیم که این خود یکی از بهترین راهکارها برای یک میکس خوب است و در ثانی چونکه می توان ساب ووفر را هر جای اتاق فرمان استودیو کار گذاشت، پس با قرار دادن آن بر روی زمین و در کنج یکی از دیوارهای استودیو انعکاس های یاد شده را از 12 مورد به 3 مورد کاهش می دهیم، که البته مهار کردن 3 بازتاب مزاحم از جانب سقف، دیوار روبرو و دیوار مجاور بسیار کار آسان تری است.
مدت ها بود که به دنبال پاسخی قانع کننده و مبتنی بر اصول علمی برای این سئوالات کلیدی بودم، تا اینکه بالاخره در مستر کلاس های آموزشی جنلک که توسط مدرس دوره دیده این شرکت فنلاندی در تهران برگزار می شد به واقعیت ماجرا پی بردم، و اینک وظیفه خود می دانم که این مطالب جالب را با شما دوستان نیز در میان بگذارم.
